برای همه ی ما سوال است که چرا تاثیر آموزه های موفقیت در زندگی مان چندان نیست و روزمره گی و مشکلاتی که هر روز پیش می آیند، باعث می شود آن شور و شوقی که بعد از شرکت در یک دوره، سیمنار یا خواندن یک کتاب عالی تجربه می کنیم و چنان است که انگار می توانیم کوه را هم جا به جا کنیم، ذره ذره و لحظه به لحظه کم سوتر می شود و چند وقت بعد، همان آش است و همان کاسه و سیل مشکلاتی که نمی توانیم راه برون رفت درستی برای خلاص از آنها بیابیم.
«استر» و «جری هیکس» در کتاب ماندگار «بخواهید و به شما داده می شود» به این پدیده می پردازند. در وهله ی اول، احساس شما را به عنوان کلیدی ترین عامل شناسایی می کنند و از ما می خواهند تمام حواس مان را جلب آن کنیم تا بدانیم در هر لحظه چه وضعیتی دارد. این نقطه ی معکوس ذهنیتی است که معمولا اغلب انسان ها به آن دچارند. به این معنا که تصور منطقی این گونه به نظر می رسد که نخست باید در عالم واقع، اتفاق مبارک و خرسند کننده ای بیفتد که حال و احساس ما هم رو به خوشی بگذارد و در غیر این صورتوضعیت احساسی ما حق دارد که ناخوش باشد و پژمرده. این کتاب سرآغاز ذهنیتی است که می گوید نخست باید احساست را تنظیم و تصحیح کنی تا بعد، بازتابش در دنیای فیزیکی ات و در عالم عینیات دیده شود. در این حالت احساسی ست که در وضعیت واقعی خواستن قرار می گیری و آن وقت است که به تو اعطا خواهد شد و این همان آیه ی شریفه ی سوره مبارکه ی غافر است که می فرماید: «پروردگارت فرمود بخوانید مرا تا اجابت کنم شما را».
شما در تماسی مستقیم و آگاهانه با گروهی از موجودات صادق و جدی قرار می گیرید که فقط خواهان خوشبختی تان هستند. به شما یادآوری می کنند از منبع خیری سرچشمه گرقته اید و می توانید آن انرژی زیاد ارتعاشی را فرا بخوانید و بگذارید در هر وجه از زندگی تان جاری شود یا می توانید با آن مقابله کنید و با این کار از همه ی فرصت ها و موهبت ها محروم بمانید.
پیامی که در این کتاب است؛ کمی هراس انگیز و در ضمن به همان اندازه ساده است؛ شما از منبعی از عشق و خوشبختی آمده اید. وقتی به آن انرژی صلح و عشق متصل شوید، دوباره قدرت منبع تان را به دست می آورید؛ قدرت ابراز خواسته هایتان، فرا خواندن خوشبختی، جذب نعمت در جایی که نبود آن حس می شد و دسترسی به هدایت الهی از طریق دسترسی به افراد درست و شرایط دقیقا صحیح. این کاری است که منبع تان انجام می دهد و از آنجا که شما از آن منبع نشات گرفته اید، می توانید همان کار کنید و می کنید.
نویسندگان در بخش اول کتاب در قالب مطالبی بیست و دو گانه، تاثیر احساس و تنظیم احساسی را در زندگی شما برمی شمارند و در بخش دوم راه کارهایی بیست و دوگانه برای موضوع مهم تنظیم احساسی ارائه می کنند و چنان وارد جزئیات می شوند که حتی طیف های مختلف حال بد را ترسیم می کنند و به خواننده می گویند مثلا در فلان بازه ی احساسی باید چگونه عمل کند تا به پله های بالاتر نردبان احساسی که همان قرار گرفتن در حالت خواستن مطلوب است، قرار بگیرد.
ناگفته پیداست با کتابی سرو کار داریم که با انسان سرگشته ی این دوران که آشفتگی های حسی و عاطفی بسیاری را تجربه می کند، از در هم سخنی وارد می شود و احساس را سر فصل هر تحولی می بینید که قرار است اتفاق بیفتد و به قول معروف، جذب شود. دیر زمانی نیست که مفاهیم قانون جذب در ایران مطرح شده است و با همه تحریف ها و تقلیل هایی که معمولا در مطرح کردن این مفاهیم در جامعه ی ایران اتفاق می افتد، همچنان اقبال زیادی را معطوف خود کرده است. باید سرچشمه ی این بحث ها را همین کتاب «بخواهید و به شما داده می شود» دانست. همچنان که در فیلم معروف راز نخست به این کتاب اشاره می شود و بعد از آن است که اساتید دیگر که همه الهام یافته از این کتاب مهم هستند، دیدگاه های خود را در مورد قانون جذب مطرح می کنند.
این کتاب هرچند که از نظر ساختار و به خصوص محتوایی که مطرح می کند، بسیار متفاوت و عجیب است، ولی باید آن را در شمار کتاب های روزانه و همراه خود قرار داد. کتابی بالینی که در هر لحظه که به هر احساسی دچار هستید و می خواهید آن را به وضعیت بهتری برسانید، می توانید لحظه ی اکنون را با بهترین احساس ممکن به سر ببرید.
گزیده ای از کتاب
چیزهای نامطلوب نمی توانند بدون دعوت به وسط زندگی تان بپرند
هیچ وقت نمی شود با تلاش برای کنترل رفتار یا خواسته های دیگران از ترس پیشامدهای نامطلوب رها شد. آزادی تان فقط با صلاح سطح جذب ارتعاشی تان به دست می آید.
وقتی قانون جذب را ندانید و از آن چه با سطح جذب ارتعاشی تان در حال انجامش هستید، آگاهی نداشته باشید، طبیعی ست که سعی کنید شرایط محیطی تان را کنترل کنید. ولی نمی توانید شرایط بسیاری را که در برتان گرفته اند، کنترل کنید. با این وجود، وقتی قانون جذب را یاد بگیرید و وقتی از حسی که افکارتان به شما می دهند، خبردار شدید، دیگر هیچ وقت از این که چیزهای نامطلوب در زندگی تان پیش بیایند، نخواهید ترسید. چون در این جهان مبتنی بر جذب، هیچ چون و چرایی در این ادعا نیست که تا به هماهنگی ارتعاشی با چیزی دست نیابید، آن چیز نمی تواند برای تان رخ دهد.
حتی کوچک ترین هایتان یعنی کودکان تان ارتعاش هایی تولید می کنند که با ارتعاشی از جهان منطبق اند. کودکان تان هم مثل شما تحت تاثیر ارتعاشاتی هستند که اطرافیان شان تولید می کنند؛ ولی با این وجود، واقعیت خودشان را می آفرینند. آن ها هم مثل شما آفرینش زندگی شان را در این بدن، وقتی در ان قرار گرفتند، شروع نکردند؛ بلکه خیلی قبل از تولد فیزیکی شان این زندگی را که حالا از سر می گذرانند، به جریان انداختند…