مایکل مسترسون یک کارآفرین عجیب است. او از سن چهارده سالگی راه پول درآوردن را یاد گرفت و از دوران جوانی تاکنون بارها طعم شکست را چشیده است؛ اما هیچگاه از ادامه راه و مدیریت یک کسب و کار جدید ناامید نشده است. هرچند از هیاهوی رسانه ای معمولا دوری کرده است؛ ولی رسانه ها بسیار نسبت به او و آموزه هایش کنجکاو هستند. او در موفقیت ده ها کسب و کار، اثرگذاری مستقیم داشته است. در کارنامه ی او ساخت شرکت هایی با ارزش بالای 500 میلیون دلار در صنایع مختلفی نظیر سرگرمی و ورزش گرفته تا انتشارات و رستوران به چشم می خورد.
اغلب مردم با دلایلی اشتباه وارد کسب و کار می شوند و بیش ترشان برای شروع و توسعه کسب و کار، راه را اشتباه می روند. آدم های تازه کاری که در فکر کارآفرینی هستند، نگرانند از پس آن بر می آیند یا نه؛ چون آنها این باور اشتباه را دارند که کارآفرینان، افرادی هستند پاکباخته، بسیار جسور، اهل ریسک و مشکوک. اما این موضوع واقعیت ندارد. موفقیت به مدیریت هوشمندانه ی ریسک ربط دارد و نه انجام داد ریسک های بدون فکر. این یکی از مفاهیم موفقیت تجاری ست. کتاب تبدیل رویا به ثروت؛ خواننده را با مهارت تمام از اشتباه در می آورد و می گوید موفقیت در ایده ای بزرگ، نوآوری آرمانی و انگیزش خلاصه نمی شود بلکه درک متفاوت، عمیق تر و واقع بینانه تری از مراحل لازم برای شروع کسب و کار، توسعه آن و مراقبت از آن در دوران حساس آغازین و رساندنش به بلوغ شما را به موفقیت می رساند.
با به کار گرفتن روش های شناحته شده و اثبات شده ی تبلیغات، بازاریابی، فروش، مدیریت و حسابداری برای یک ایده ی خوب، ثروت کارآفرینانه ی خیلی بیشتری جذب می شود تا برای ایده ای بزرگ، جدید، خیلی متفاوت و انقلابی و رویایی. رویایی بودن فایده ای ندارد و حتی خیلی هم مفید نیست. به جایش بهتر است روی بهبود محصولات، خدمات و کارهای تجربه شده کار کنیم. بهترین فرصت همین است.
کارآفرینان موفق، خیلی واقع بین هستند. شما در دنیای بازاریابی مستقیم یاد می گیرید تا حد ممکن تست های ارزان و بی ضرر انجام دهید و بدون هیچ وابستگی احساسی، روش های بی حاصل و کم اثر را بریزید دور و مواردی را که جواب می دهند، تقویت کنید. این تجربه ای است که اساتید دانشگاه ندارند و مبلغان سنتی برند، از ان دوری می کنند و خیلی از صاحبان کسب و کارهای کوچک، قبولش ندارند. ولی وقتی برای استارت آپ ها هر هزینه کوچکی مهم است، این روش بر همه ی روش ها پیروز می شود. بعد از خواندن این کتاب، این روش را تحسین خواهید کرد.
خواهید دید ارزشمندترین و پایدارترین کسب و کارهای دنیا بر اساس فرایندهای فوق العاده بنا شده اند. مک دونالد همیشه از فست فودهای دیگر جلوتر است و دلیلش طعم بهتر، غذای سالم تر یا جذابیت بیشتر نیست! آن ها بهترین سیستم ها و فرایندها را دارند. فقط یکی از شش برتری درونی شرکت به نوآوری و تولید مربوط است. پنج مورد دیگر، سیستم ها و فرایندها هستند.
کتاب تبدیل رویا به ثروت کمک تان می کند تا کسب و کار موفق تان را شروع کنید و رشدش دهید. به خصوص برای آنهایی نوشته شده است که در انجام کار جدید، استرس دارند و شاید می ترسند. همان کارآفرینان محتاطی که هر چند درباره ی ایده های کسب و کاری شان هیجان دارند، ولی جرات نمی کنند از شغل روزمره شان استعفا دهند و آینده شان را به خطر بیندازند.
همه ی کسب و کارهای موفق با یک ایده ی خوب شروع می شوند اما بعد از آن باید تصمیم های هوشمندانه ای بگیرید. کارآفرینان محتاط افرادی هستند که شغل روزانه ی خود را حفظ میکنند. رها کردن تنها منبع درآمد میتواند مشغلههای ذهنی زیادی را به وجود بیاورد و مانع از تمرکز بر موضوع اصلی گردد. این دسته از کارآفرینها تعطیلات آخر هفته و عصرها را به کارهای مورد علاقهی خود اختصاص میدهند.
کارآفرینان محتاط میدانند برای رسیدن به اهداف مشخص باید حجم کاری خود را افزایش دهند و دو برابر یک کارمند معمولی در هفته کار کنند. آنها بعد از دو یا سه سال تلاش، به عنوان مدیر عامل می توانند از شغل روزانه شان استعفا دهند و آن وقت است که همه چیز اوج می گیرد و تمام وقت و انرژی صرف کار مورد علاقه می شود و مزیت این تمرکز داشتن سودهای هنگفت خواهد بود. کارآفرینان محتاط باید شخصیت قوی، دقیق و مسئولیت پذیر داشته باشند.
گزیده ای از کتاب
اوایل همه کارها را خودتان انجام می دهید. جواب به کسی پس نمی دهید. (این یکی از دلایلی ست که می خواستید کسب و کار خودتان را داشته باشید.) تمام تصمیمات بزرگ و کوچک توسط خودتان گرفته می شود. وقتی تصمیمات درست اتخاذ شوند، شما مسوول رسیدن به جایی خواهید بود که من در کتاب «آماده، شلیک، هدف» اسمش را گذاشته ام مرحله ی دوم کسب و کار.
با تبدیل شدن به یک خبره ی بازاریابی و پیدا کردن استراتژی بهینه ی فروش تان توانسته اید کسب و کارتان را از صفر برسانید به یک میلیون دلار فروش. حالا آماده هستید قدم بعدی را بردارید: رسیدن به 10 میلیون دلار فروش.
برای رسیدن به این مرحله، باید گستره ای از محصولات جدید و ایده های جدید بازاریابی ارائه دهید. اگر این کار را نکنید، سازمانی که این قدر تلاش کرده اید از جا بلند شود و رونق پیدا کند، متزلزل و نابود می شود. دوران محصول اصلی تان که شما را تا این مرحله رسانده است، سپری خواهد شد. تعداد مشتریان بالقوه تان کم تر و کم تر خواهد شد. در این مرحله نمی توانید همه ی کارها را خودتان تنهایی انجام دهید. برای ادامه ی رشد کسب و کارتان به کمک احتیاج دارید. در فصل 5 تشویق تان کردم بروید دنبال کارمندان فوق ستاره، آن هم قبل از آن که به آن ها نیاز پیدا کنید. الان به آن ها نیاز دارید و تعدادی مهارت های جدید نیاز خواهند بود؛ یعنی مهارت های مدیریتی.
در حالت ایده آل، فوق ستاره ها مسوول بخش های حسابداری، بازاریابی و عملیاتی تان خواهند بود. حالا شما علاوه بر این که ایده پرداز اصلی سازمان باقی می مانید، باید به کارهای آن ها هم نظارت کنید…